۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

آیا شما نبی هستید؟


آیا شما نبی هستید؟عطای نبوت یکی از بحث برانگیزترین مباحث در تاریخ کلیسای مسیح بوده و میباشد. متاسفانه گروهی با توجیه اینکه از خداوند رسالت و پیغام ویژه ای جهت هدایت مردم دارند، خواسته یا نا خواسته سبب گمراهی دیگران، و شاید خودشان نیر شده اند.

در این مقاله من سعی بر این دارم تا با استداد از کتاب مقدس، و نه از تجربیات شخصی، به این مبحث بپردازم. ولی لازم است که در شروع کمی در مورد عطایای روحانی بپردازیم.

ماهیت عطایای روحانی.

الف) عطای روحانی (در یونانی: charisma) توانایی یا عملكرد خاصی است كه خدا بر حسب فیض و اراده مطلق خود به فرد ایماندار عطا می‌كند (اول پطرس 4: 10؛ اول قرنتیان 12: 4- 6، 11). عطای روحانی، هم عملكرد عادی روح‌القدس در زندگی فرد مسیحی است و هم عملكرد خارق‌العاده او. چنین عملكردهایی هیچگاه در نتیجه مهارت یا تواناییهای خود مسیحیان حاصل نمی‌شود، بلكه همواره بیانگر فیض خدا است که در شکلهای گوناگون از طریق خدمات مسیحیان نمایان میشود.

ب) عطای روحانی تجلی (مكاشفه) قدرت و حكمت خدا است (اول قرنتیان 12: 7) در زندگی فرد ایماندار، كه خود را در قالب خدمات گوناگون ( خدمات عادی و رسمی) و نحوه اعمال گوناگون (تأثیرات و نتایج) نمایان می‌‌سازد.

پ) عطایای روحانی همواره به میزانی مشخص و محدود و به فراخور اندازه بخشش مسیح عطا می‌شود (افسسیان 4: 7). هیچكس از تمام عطایای روحانی برخوردار نیست (اول قرنتیان 12: 20- 30). همچنین هیچكس نمی‌تواند از تمام عملكردهای مربوط به یك عطای روحانی خاص برخوردار باشد (افسسیان 4: 7).

عطای نبوت
"نبوت"، "اعلام یا بازگو كردن" اموری است كه خدا آنها را مكشوف ساخته است. نبوت تحت الهام روح‌القدس بیان می‌‌شود و در كتاب‌مقدس در سه حالت بكار رفته است.

الف) انبیای عهد عتیق اعلام‌كنندگان مكاشفه خدا در عهد عتیق بودند.
آنها افرادی منحصر به فرد بودند. عطا یا خدمت روحانی آنها تنها محدود به زمان عهد عتیق بود. این انبیا مكاشفه‌ای جدید از خدا دریافت می‌كردند و سخنان او را برای مردم بازگو می‌نمودند. آنها سخنگویان خدا بودند و سخنان قدرتمند خدا را بیان می‌كردند.
انبیای عهد عتیق تنها تا زمان یحیی تعمیددهنده نبوت كردند (متی 11: 13؛ عبرانیان 1: 1) پس از آن، چنین انبیایی (با این درجه اهمیت) دیگر وجود نداشتند، زیرا مكاشفه خدا در مورد نقشه الهی‌اش كه توسط انبیای عهد عتیق آغاز شده بود، در عیسی مسیح (یوحنا 1: 18؛ عبرانیان 1: 2) و توسط شهادت رسولان او (یوحنا 16: 13- 15) به تحقق رسید. مكاشفات آنها در "كتاب مقدس"، "کتب مقدسه" یا " مجموعه 66 كتابها" در کتاب مقدس جمع آوری و ثبت شده‌ است. انبیای عهد عتیق كه سخنگویان خدا بودند و مكاشفات جدیدی برای انسانهای آشكار می‌كردند، جانشینی ندارند. هیچ كس مجاز نیست چیزی به "سخنان خدا" یا كتابی به كتاب ‌مقدس بیفزاید (مكاشفه 22: 18- 19).

ب) انبیای عهد جدید اهداف خدا را در شرایطی خاص اعلام می‌كردند.
1) آنها نیز افرادی منحصر به فرد بودند. عطا یا خدمت روحانی آنها تنها محدود به دوران كلیسای عهدجدید بود. از آنجا كه عهد جدید در آن زمان هنوز بطور كامل نوشته نشده بود، این انبیا كلیسای اولیه را از خواست و اراده خدا آگاه می‌ساختند و آنچه را كه خدا از آنان انتظار داشت در آن شرایط خاص انجام دهند، به اطلاع مسیحیان می‌رساندند. نبوتهای آنها محدود بود. رسولان مسیح از عطای نبوت برخوردار بودند، ولی این انبیای عهد جدید رسولان مسیح محسوب نمی‌شدند. برخلاف رسولان مسیح كه مكاشفاتی كه دریافت می‌كردند برای كلیسای مسیح در تمام دوران عهد جدید دارای اهمیتی بنیادین بود (اول قرنتیان 15: 3؛ غلاطیان 1: 11- 12، 16)، مكاشفاتی كه انبیای عهد جدید دریافت می‌كردند جنبه موقتی داشت و دارای مفهوم و اهمیتی ثابت و ماندگار نبود (اعمال 11: 27- 28؛ 13: 1- 4؛ 21: 10- 11). رسولان مسیح مكاشفاتی را بازگو می‌كردند كه تمام مسیحیان جهان، چه در زمان كلیسای اولیه و چه در حال حاضر، باید آنها را بدانند، به آن ایمان داشته باشند و مطابق آن عمل كنند. ولی انبیای عهد جدید نبوتهای محدودی را اعلام می‌كردند كه تنها برای گروه محدودی از مسیحیان كلیسای اولیه كاربرد داشت و برای این بود كه این مسیحیان بدانند تحت شرایطی خاص چگونه باید ایمان داشته و عمل ‌كنند.
2) نبوتهای انبیای عهد جدید به منظور بنا، تشویق و تسلی مردم (اول قرنتیان 14: 3؛ اعمال 15: 30- 32) و یا جهت اندرز و اخطار به آنان بود (اول قرنتیان 14: 8؛ اعمال 11: 27- 28؛ 21: 10- 11). كلمه "نبوت" در مورد كار آنان احتمالاً در وهله اول بیشتر به "بنا، تشویق و تسلی" اشاره دارد (اول قرنتیان 14: 3)، تا به بیان "مكاشفات جدید" (اعمال 13: 1- 4).
3) رسولان مسیح عاملی بودند در دستان مسیح تا تقریبأ تمام عهد جدید از طریق آنان مكشوف و نگاشته شود (یوحنا 14: 26؛ 16: 13- 15؛ 20: 31). اما برخلاف چیزی كه درمورد رسولان مسیح می‌بینیم، تنها تعداد كمی از نبوتهای انبیای عهد جدید در كتب عهد جدید ثبت شده است (اعمال 11: 28؛ 21: 11). این موضوع ثابت می‌كند كه انبیای عهد جدید آن نوع مكاشفاتی را كه به رسولان مسیح عطا شد، دریافت نكردند. آنچه كه رسولان مسیح در خصوص آموزه‌ها و رفتارهای مسیحی موعظه و تعلیم می‌دادند، برای تمام مسیحیان از هنگام آمدن مسیح تا بازگشت او لازم‌الاجرا و عاری از خطا است، (اعمال 2: 42؛ دوم تیموتاؤس 1: 13؛ اعمال 16: 4؛ فیلیپیان 4: 9)، و حال آنكه سخنان و نبوتهای انبیای عهد جدید باید توسط مسیحیان دیگر مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌گرفت (اول قرنتیان 14: 29- 33). رسولان مسیح از بسیاری خصوصیات دیگر نیز برخوردار بودند كه باعث می‌شد از لحاظ برخورداری از عطایا و خدمات روحانی برتر از سایرین باشند.

پ) عطای نبوت عبارت است از اعلام حقایقی تحت هدایت روح‌القدس كه قبلأ از طریق تعالیم و موعظات رسولان مسیح مكشوف شده است.
این مفهوم كلی كلمه " نبوت " است.
1) "نبوت كردن" (رومیان 12: 7) عبارت است از توانایی یا خدمت خاص اعلام كردن (موعظه كردن) حقایق كتاب مقدس، كه باعث می‌شود مسیحیان تشویق و تسلی یافته، در ایمان بنا گردند (اول قرنتیان 14: 3؛ اعمال 15: 32). و یا توانایی است كه باعث می‌شود اعضای بدن مسیح به منظور انجام خدمات روحانی مختلف تجهیز شوند و از این طریق باعث بنای كلیسا گردند (افسسیان 4: 12). مسیحیانی كه از این عطای روحانی برخوردار هستند، آشكارا پیامهای مكشوف شده خدا در كتاب مقدس را به طرزی جدی و قانع كننده اعلام یا وعظ می‌كنند. آنان بطرزی قابل درك (اول قرنتیان 14: 8) و نیز مقتدرانه سخن می‌گویند (اعمال 6: 10؛ اول تسالونیكیان 1: 5).
2) "نبوت كردن" ممكن است آشكاركننده افكار، انگیزه‌ها، طرز برخوردها، سخنان و اعمالی باشد كه قبلأ پنهان بوده‌اند.
روح القدس از طریق موعظات، تعالیم، سخنان و مشورتهای مسیحیانی كه از عطای نبوت برخوردارند، موضوعات پنهان را در شنوندگان این نبوت‌ها آشكار می‌سازد، بی‌ایمانان را به توبه وامی‌دارد و یا در یك فرد مسیحی انگیزه ایجاد می‌كند تا مواردی را در زندگی‌ خود تغییر دهد. تأثیر چنین نبوتی این است كه گناهان شخص دیگر مخفی نیست (اول قرنتیان 14: 24- 25). ممكن است در برخی موارد گناهان یك فرد در حضور همگان (اعمال 5: 3- 4) و در موارد دیگر به طور خصوصی برای خود آن شخص آشكار گردد (اعمال 2: 37؛ یوحنا 16: 8).

3- دریافت كنندگان عطایای روحانی
مسیحیان در این باره كه آیا هر فرد مسیحی از عطایای روحانی برخوردار است یا نه، با هم اختلاف نظر دارند.

الف) كلمه "هر كه" در مفهومی كلی و جامع
كلمه "هر كه" (در یونانی: hekastos) غالباً دارای مفهوم كلی "هر انسان و یا هر فردی كه تا به حال زیسته" می‌باشد (رومیان 2: 6) و یا " هر یک از مسیحیان که تاکنون زیسته است" (رومیان 12: 3؛ 14: 12؛ اعمال 2: 38). برخی از مسیحیان معتقدند كه كلمه "هر كه" در اول قرنتیان 7: 7، 12: 7، 14: 26 و اول پطرس 4: 10 نشان می‌دهد كه "هر فرد مسیحی" دارای عطایای روحانی است.

ب) كلمه "هر كه" در مفهومی محدود
كلمه "هر كه" همیشه در كتاب‌مقدس به معنای "هر انسانی كه تا به حال زیسته" نمی‌باشد. به عنوان مثال، "هر فرد ریاكار" (لوقا 13: 15)، "هر كه" در جمع مردم (یوحنا 6: 7)، "هر" سربازی (یوحنا 19: 23)، "هر" مسیحی نیازمندی (اعمال 4: 35). برخی از مسیحیان معتقدند كه كلمه "هر كه" در اول قرنتیان 7: 7، 12: 7، 14: 26 و اول پطرس 4: 10 مفهومی كلی و عمومی ندارد. به علاوه، وقتی كتاب‌مقدس می‌خواهد بر مفهوم "هر شخص بدون استثنا" تأكید ‌كند، معمولاً اصطلاح "هر یك" (اعمال 20: 31؛ اول تسالونیكیان 2: 11) را بكار می‌برد. بنابراین كلمه "هر كه" در اول قرنتیان 7: 7، 12: 7، 14: 26 و اول پطرس 4: 10 می‌تواند به مفهوم محدود "هر فرد مسیحی كه در چهارچوب آن متن به او اشاره شده است" باشد (مقایسه کنید با كلمه "همه" در رومیان 5: 17- 19). کلمه " هر" در اینجا میتواند معنی محدودی داشته باشد، یعنی "هر فرد مسیحی در بدن مسیح كه روح‌القدس بر حسب اراده خود به او توانایی یا عطای خاصی و عملکرد یا خدمتی را بخشیده است" (اول قرنتیان 12: 11، 28- 30). بنابراین حتماً ضروری نیست که روح‌القدس به هر فرد مسیحی عطای روحانی خاصی را ببخشد.

اگر شخصی خود را بیش از آنچه كه هست بپندارد، دچار غرور می‌شود (رومیان 12: 3). غرور عبارت است از حس طمع و ادعا به داشتن حقوق و امتیازاتی كه شخص از آنها برخوردار نیست. همه با این خطر مواجه هستند كه خود را بیش از آنچه كه هستند بپندارند. شخصی كه نسبت به عطایی كه خدا آن را به او نبخشیده طمع می‌ورزد، فردی خودستا است و مایل است دیگران همیشه از او تعریف و تمجید كنند. این امر در مورد تكلم به زبانها نیز صادق است.
شخصی كه واقع‌بینانه در مورد خود قضاوت می‌كند (رومیان 12: 3)، شخصی فروتن است. مسیحیان نباید خود را مالک عطایایی تصور کنند که ندارند. مسیحیان همچنین نباید عطایایی را رد کنند كه خدا بر حسب فیض خود به آنها یا به دیگران بخشیده است. هم خودبینی كار اشتباهی است و هم فروتنی كاذب. مسیحیان باید خود را بر حسب میزان ایمانی كه خدا به آنها بخشیده است تفتیش و ارزیابی كنند، نه بر حسب معیارهای انسانی.

۴ نظر: